پارت ۱۰...

عشق ممنوعه...
جیمین : ایش چرا ماشین نمیاد پس .
وایساده بودم دم بار که یه دختره خورد بهم برگشت و معذرت خواهی کرد دستشو گرفتم و گفتم یا سه معذرت خواهی درست نمیشه گفت .
دختره : منظورت چیه؟
جیمین : تنه میزنی باید تاوان بدی .
دختره : نظرت چیه بریم تو یکی از اتاق تا تاوان کارمو بدم ، هوم؟
جیمین :
نمی‌دونستم دارم چه غلطی میکنم دستمو کشید و رفتیم تو یه اتاق که یه تخت داشت لباسامو در آورد و منم لباسای اونو درآوردم گوشیم رو پرت کردم اونور و بی توجه به هرچیزی رفتم تو کارش .
دختره : پسره هم خوشگله هم خوشتیپ مشکلی نداره یه شب باهم حال کنیم اونم مفتی مفتی !

تهیونگ : چرا جواب نمیده !
کوک : قرار بود قبل ۱۱ بیاد نگران شدم .
تهیونگ : میتونی رد گوشیشو بزنی؟
کوک : اره یه لحظه وایسا ، خب اوکی بزار ببینم برنامه کار می‌کنه یا نه .
یسسیس کار کرد ولی یکم طول می‌کشه .

جیمین :
ساعت نزدیکای ۳ اینا بود و دختره رفته بود تازه یادم افتاد که باید میرفتم خونه گوشیمو پیدا کردم وای ۷۶ تا تماس از کوک و تهیونگ داشتم رسما پارم.
لباسمو مرتب کردم اومدم از اتاق برم بیرون که یه پسره دستمو گرفت انداخت تو اتاق و درو قفل کرد نمیشناختمش ولی خیلی خوشگل بود با اون موهای نعنایی.
شوگا (پسره) :
کجا با این عجله خوشگل پسر ؟
جیمین : چته ! چه غلطی میکنی؟
شوگا : به نفعته درست صحبت کنی وگرنه برا بد تموم میشه فسقلی .
جیمین :
محکم هولم داد رو تخت لباساشو کند و لباسای منم درآورد هیچی جز شلوار و کفش تنم نبود .
جیمین : تو رو خدا بزار برم .‌
شوگا : به این زودی کجا؟ هه
تمام بدنش رو مارک کردم رسما جاش مونده بود هرکس میدید میفهمید . جای کیس مارکه هرچند مهم نیست من فقط می‌خوام باهاش حال کنم .

تهیونگ :
رسیدیم به یه بار از ماشین پیاده شدیم و رفتیم تو همه ی اتاقا رو نگاه کردیم در یکیشون قفل بود یکم دقت کردیم دیدیم از توش صدای گریه و کمک میاد .
کوک : صداش خیلی شبیه صدای جیمینه ! برو اونور .
دیدگاه ها (۰)

ادامه پارت ۱۰...

پارت ۱۱...

پارت ۹...

سریال جاز برای دو نفر.

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط